توضیحات
انقلاب کپرنیکی کانت در کتاب دین در محدوده ی عقل تنها، حاوی این پیام است : دین برای زندگی کردن است نه زندگی برای دین داشتن، و دینی که نتواند جوابگوی نیازهای زندگی زمان خود باشد، حق طبیعی آن حذف از صحنه زندگی است. در نظر کانت، اخلاق تعیین کننده ی شان دین است. عقل انسان با استقلالی که در عمل اخلاقی دارد، مرجع تعیین ارزش ها و باورهای دینی است. از اینجا مرجعیت و حجیت هر نوع دین تجربی مبتنی بر وحی (ادیان تاریخی) زایل میشود؛ زیرا اتکای اخلاق بر ادیان تاریخی موجب نسبیت اخلاق و سلب حاکمیت عقل و اطلاق اصول کلی آن می گردد .اخلاق متکی بر دین ، موجب شقاق و عدم تجانس در ارزش های اخلاقی می گردد و وحدت و همدلی نوع انسان را به خطر می اندازد .
فقط دین حقیقی حاوی قوانین، یعنی
آن اصول عملی است که ما میتوانیم ضرورت نامشروط آنها را بشناسیم و لذا این قوانین را توسط عقل ناب ( نه از طریق تجربه) به عنوان قوانین وحیانی میشناسیم. فقط در مورد کلیساهایی که بهصور مختلف و همه به یک اندازه خوب، وجود دارد ممکن است قوانین موضوعه یعنی قوانین مربوط به نظام طبقات الهی کلیسا وجود داشته باشد که در قضاوت اخلاقی ناب ما تحکمی و تصادفی «یعنی غیرضروری» باشند. حال، فرض این ایمان قراردادی)(که محدود به یک ملت است و نمیتواند حاوی دین عام جهانی باشد) که ذاتاً برای خدمت به خداست بهطور کلی؛ و شرط عالی قراردادن آن برای تأیید الهی انسان، یک اغوای دینی است که نتیجهی آن شبه خدمت به خدا، یعنی حرمت دروغین نسبت به اوست و از این طریق با خدمت حقیقی که از جانب خود او تعیین شده مخالف است.
اصل اخلاقی دین در مقابل اغوای دینی:
من قضیهی زیر را یک اصل بینیاز از دلیل میدانم: انسان به جز خوشرفتاری هر اقدام دیگری را که معتقد است میتواند انجام دهد تا رضایت خدا را جلب کند صرفاً اغوای دینی و شبه خدمت به خداست. میگویم: «آنچه را انسان معتقد است، میتواند انجام دهد»، زیرا انکار نمیتوان کرد که در ورای تمام آنچه انسان میتواند انجام دهد تا محبوب خدا واقع گردد در حکمت متعالیهی اسرارآمیز الهی چیزی میتواند وجود داشته باشد که فقط به موجب آن، خداوند میتواند انسان را بدان مقام عالی برساند.