توضیحات
كانت بعد از نقد عقل محض كه در حكم منطق و روش تفكر اوست، 6 جلد كتاب در حكمت عملي نوشته و در آنها آراي خود را در باب اخلاق، حقوق، سياست، دين و ساير مباحث فرهنگي بيان كرده است. كتاب حاضر يكي از آنهاست.در فلسفه اخلاق هیچ بحثی به اندازه ی مبحث تکلیف انسان نسبت به خود، ناقص بیان نشده است. هیچ کس مفهوم دقیقی از تکلیف انسان نسبت به خویشتن خویش بیان نکرده است. این مطلب به عنوان یک امر جزیی و بی اهمیت تلقی شده و فقط به عنوان تکلمه بحث اخلاق نهایتاً به این صورت مورد بررسی واقع شده است که انسان وقتی تمام تکالیف خود راانجام داد در پایان می تواند به وضع خودش بیاندیشد. تمام فلسفه های اخلاق در این مورد خطا کرده اند.
مقدمهی کانت بر درسهای فلسفه اخلاق:
کل فلسفه یا نظری است یا عملی. بخش نظری به نظام شناسایی میپردازد و بخش عملی به نظام رفتار در موجودات مختار. تمایز فلسفهی نظری از فلسفهی عملی به موضوع آنها است. بخش نظری برای موضوع، نظریه فراهم میآورد و بخش عملی، عمل.
به نحو دیگری هم میتوان فلسفه را به نظری و عملی تقسیم کرد: کل شناخت، قطع نظر از موضوعات، به نظری و عملی تقسیم میشود. علوم را نظری مینامیم وقتی علت مفهوم موضوعات خود واقع میشوند و عملی مینامیم هنگامی که علت اجرای( عمل کرد) شناخت موضوعات واقع میشوند. بنابراین مثلاً یک هندسهی نظری وعملی وجود دارد، یک مکانیک نظری و عملی وجود دارد، یک طب نظری و عملی وجود دارد و یک علم حقوق نظری و عملی وجود دارد. ” در تمام این علوم” موضوع همیشه یکسان است. پس اگر از موضوع چشم بپوشیم تفاوت شناخت نظری و عملی فقط به صورت آنهاست و در واقع، شناخت نظری به قضاوت در باب موضوع میپردازد و شناخت عملی به تولید آن. اما در اینجا تفاوت معرفت نظری و عملی به لحاظ بررسی موضوع است.
فلسفهی عملی نه به لحاظ صورتش بلکه به لحاظ موضوعش فلسفهی عملی است و این موضوع عبارت است از اعمال و رفتار آزادانه. حکمت نظری شناختن است و حکمت عملی رفتارکردن.اگر از امور جزئی صرف نظر کنیم، فلسفهی عملی، آن فلسفهای است که قواعد استعمال صحیح ارادهی آزاد را فراهم میآورد و این قواعد، موضوع فلسفهی عملی است بدون توجه به مصادیق جزئی. پس همانطور که منطق از استعمال قواعد عام فاهمه بدون توجه به موارد خاص و مصادیق آن بحث میکند، فلسفهی عملی هم از استعمال اختیار بدون توجه به کاربرد جزئی آن بحث میکند.