توضیحات
علم هرچه پيشرفت ميكند از گذشتهاش دورتر ميشود، اما هنر هر چه پيش ميرود به گذشتهاش نزديكتر ميشود. تمام جنبشهاي هنري، يا از ابتداءو يا در آخر به سوي آبشخورهاي نخستين، اصلي و پايه بازگشتهاند و با نگاه امروزيشان به كشف و تجربة دوباره و دوبارة همان اصول و پايهها پرداختهاند، گويا هر چه هست همان جاست. هنربازیگردرخلق آدمهایی است که مشخصات آنها به او داده میشود و زندگی بخشیدن به آنها از او خواسته میشود، برعکس قاتلین حرفهای که هنرشان در کشتن آدمهایی است که مشخصاتشان به آنها داده میشود. یک کارگردان به یک بازیگر پیشنهاد میدهد، فلان نقش را برای من «بازی»کن. بازیگر اگر این پیشنهاد را بپذیرد، به روند خلاقهی هنرش وارد میشود.
مطمئناً کارگردان متنی را به بازیگر ارائه میدهد تا بخواند و بفهمد نقشی را که قرار است بازی کند چیست. نقش، در یک متن به وسیلهی کلمات توضیح داده شده است و فقط انبوهی از کلمات دراختیار بازیگر قرار میگیرد… زندگی بخشیدن به انبوهی کلمه، کار خلاقه و هنر بازیگر است. این واقعاً مهم است که نقش، در متن تا چه حد ساخته و پرداخته شده باشد. هرچه نوشته کاملتر و پرداخت نقش دقیقترباشدبرای بازیگرمفیداست.