توضیحات
من اميرعلی نبویان هستم. متولد دوم فروردين هزاروسیصد و پنجاه و نه. فارغالتحصيل رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی مازندران. اين قصهها ـ شکر خدا ـ «اتوبيوگرافی» نیستند و تمامش ساخته اين ذهن مشوش ژوليده است! اميدوارم كه دوستان، آنچه قلم نحيف و سواد خفيف بنده مرتكب شده را به بزرگواری ببخشند. راستی اين قصهها ادامه دارد.
هیچ کار خدا بی حکمت نیست و هرآنچه بیفایده و ناچیز به نظر برسد، روزی اهمیتش آشکار خواهد شد؛ مثل انگشت کوچک پایی که قطعاً طراحش از تعبیهی آن، هدفی غیر از کوبیدن به پایهی میز و صندلی و دلضعفه متعاقبش داشته است، حال آنکه با تقسیم مجموع مساحت پایهی میز و صندلیهای جهان به کل کرهی زمین و احتساب سطح مقطع عضو مذکور، احتمال تصادف دردناک یاد شده- به قول مهران – یک به «بیلیارد» میباشد؛ اما این درس طبیعت است به آدمیزاد، که تا او هست، پدیدهای را بیاهمیت نپندارد.
بدون شک یکی از موجوداتی که همواره از سوی بشر کمارزش انگاشته شده جوراب است که ظاهراً در مقایسه با سایر انواع پوشاک بی مایهترین میباشد، اما وقتی شستش سوراخ میشود، ساقش در میرود، پاشنهاش نخنما میشود، یا از زوجش جدا میافتد، اهمیتش آشکار میشود.