توضیحات
نويسنده كتاب ازمنظري طبيعت گرايانه وارد هرمنوتيك شده وبه مساًله درك معنا وتفسير متون پرداخته است و اين ابتكاري بزرگ در اين عرصه است .زيرا در فلسفه معاصر ، به خصوص در هرمنوتيك فلسفي ، همواره برداشت غالب اين بوده است كه براي ورود به هرمنوتيك وبحث درباره رويداد فهم معنا وتفسير ،لازم است روش هاي علوم طبيعي وتجربي را كنار بگذاريم . پس اين كتاب را مي توان انرژي بديع وچالش برانگيز هم در هرمنوتيك و هم در فلسفه علوم انساني دانست .
پس از بیان و نقدِ طرح و برنامهی نظام مند سه الگوی هرمنوتیکی اصلی در بخش اول کتاب، قصد من در بخش دوم، تأکید بر راه طبیعتگرایانه است که از پس معضل معنا برآید. در این فصل پیش از ترسیم خطوط کلی راه طبیعتگرایانه پرداختن به معضل معنا و دفاع از رهیافتی واحد به نسبتها توضیح خواهم داد که چه نوع نسبت هایی وجود دارد. سپس در فصل 5 و 6 سعی خواهم کرد نشان دهم که هم فعل انسان به طورعام و هم نتایج چنین فعلی، به ویژه متون، را می توان به سادگی با روش واحدی درک کرد.
با این پرسش بهجا در خصوص اینکه کدام نوع نسبتها را میتوان درک کرد، آغاز میکنم. پاسخِ این پرسش، ساده است: نسبت یا معنایی است یا علّی. مسئلهی نسبتاً دشوار، این است که کدام نسبتها در کدام حوزه از واقعیت یافت می شود، یا اینکه آیا نسبتهای صرفاً معنایی یا منحصراً علّی وجود دارند.
سه دیدگاه دربارهی این مسئله قابل تصور است: میتوان استدلال کرد که در همهی حوزههای واقعیت، یا صرفاً نسبت های معنایی وجود دارد یا صرفاً نسبتهای علّی، یا اینکه حوزههای خاصی از واقعیت هست که در آنها فقط نسبت معنایی وجود دارد و حوزههای دیگری هم هست که در آنها فقط نسبتهای علّی وجود دارد. به نظر من امروزه هیچکس قائل نیست فقط نسبتهای علّی وجود دارد؛ بنابراین، در اینجا از این دیدگاه صرفنظر میکنم و به دو دیدگاه دیگر میپردازم.
از آنجا که در بخش اول کتاب بهتفصیل به این دو موضع فلسفی پرداختم، در اینجا فقط کافی است که با نظر به چگونگی پرداختن آنها به معضل معنا، آنها را به اجمال شرح دهم.